ترجمه نوحه عربی به گویش عراقی " لـیـِش تأخَّــر عبّاس " :
امام زمان عج
تربیت نسل منتظر

  دانلود نوحه

دانلود نوحه

مْنِ البین یاحْسینْ مِن زُغری وْ شابِ الراسْ


وای از دست جدا ( وای از دوری)؛ ای حسین ! از اندوهت در کودکی موی سرم سفید شد.

تانیتْ نادیتْ لیِشْ تْــأخَّــرْ عبّاس؟


انتظار کشیدم ؛ فریاد برآوردم ؛ چرا عباس دیر کرد؟

رَیتِه یـَمّی .. یـِجْلی هَمّی .. وَینِــه عَمّی ؟


کاش پیشم می ماند و اندوه مرا برطرف می ساخت؛ عمویم کجاست؟

لیِشْ تْــأخَّــرْ عبّاس؟

چرا عباس دیر کرد؟

أنا یاحْسینِ العِزیزة ... سِکْنة یا صیوانْ داری .


ای حسین عزیزم ،  من سکینه، دردانه تو هستم.

اَعتَذِر مِنَّکْ یا بویه  وَ ادْری مَقبولْ اعتِذاری.


ای پدر! از تو پوزش می خواهم و می دانم پوزش من پذیرفته می شود.

بْسَبَب لن حَشَّمِت عمّی .مْنِ العَطَش و بْقَــلبی ناری . 

َ
چرا که من بودم که از تشنگی از عمویم آب درخواست کردم و آتش در دلم است.

و راحْ عَمّی وَ انْـتَظرتِــهْ ... حتّی مَلَّیتْ انتظاری.


و  عمویم رفت و من چشم به راه  او ماندم و آن قدر منتظر شدم که از انتظار خسته شدم.

مَلّیتْ . ظَلَّیت . اَنطُر وَ احْسِب لَحْظاتْ.


خسته شدم پیوسته  لحظه ها رو شمردم.

و تْــنوح .. هالروح .. تِقدَر تِـصبِرْ ؟ هیهاتْ .


و این جان به لب رسیده فریاد می کند .آیا می تواند شکیبایی کند ؟ نه هرگز .

دَمعی یِـهمی . جِفْنی مَدمی . وَیْــنِه عَــمّی ؟


اشکم روان است؛ چشمانم خونین است. عمویم کجاست ؟

لیِش تْــأخَّــرْ عباس ؟


چرا عباس دیر کرد؟

مْــنِ البین یاحْسین من زُغری وْ شابِ الراسْ .


ای از دست جدا ( وای از دوری)؛ ای حسین! از اندوهت در کودکی موی سرم سفید شد.

تانیتْ نادیتْ لیـش تأخَّــرْ عباس ؟


انتظار کشیدم؛ فریاد برآوردم؛ چرا عباس دیر کرد؟

رَیْــتِه یـَمّی. یـِجْلی هَمّی . وَیْــنِه عَمّی ؟


کاش پیشم می ماند و اندوه مرا برطرف می ساخت؛ عمویم کجاست؟

لیش تأخَّــرْ عباس؟


چرا عباس دیر کرد؟

اَنْــتَظِــرْ و القَلب یـخفُقْ . مِثِلْ جِنْـــحانِ الیَمامه .


انتظار می کشم در حالی که قلبم مانند بال پرندگان در حال پرپر زدن است.

قِلِت لیش طْــلَبت مِنّه  ْالمایْ و اخَذتْنی النَدامه.


به خودم گفتم چرا از عمویم آب طلب کردم. خود را سرزنش کردم و به شدت پشیمان شدم.

هَمْ صِدِق یرجَــعْ لی عَمّی  بْــرایتِــه وْ جودَه و حسامَــه ؟
.

آیا این هم راست است که عمویم با پرچم و مشک آب و شمشیرش برمی گردد  ؟

ریتْ لا یِروی دلیلی . بَــس یِــرِدْ لی بِــالسلامه.


کاش مرا سیراب نکند ؛ فقط  به سلامتی پیش من برگردد.

یا رَیْــتْ . لا جیتْ .لا مِنّه طْلَبتِ المایْ ! 


کاش  نمی آمدم؛ کاش از او آب درخواست نمی کردم !

وَنّـیت .. اتـْمَـنَیتْ . لا تبرَد نار حْشایْ .


حسرتنمد شدم . آرزومند شدم .هرگز آتش دلم سرد نمی شود.

هذا هَضمی . مَــوتی حَتْمی . وَینــه عَمّی ؟


این بلای بزرگی است .مرگم حتمی است. عمویم کجاست؟

لیش تأخَّــرْ عباس ؟


چرا عباس دیر کرد؟

مْنِ البینْ یاحْسین مِن زُغْــری وْ شابِ الراس .


وای از دست جدا( وای از دوری ! )؛ ای حسین! از اندوه تو در کودکی موی سرم سفید شد.

تانیتْ نادیتْ لیِـش تأخّـرْ عبّاسْ؟


درنگ کردم ؛ فریاد برآوردم ؛ چرا عباس دیر کرد؟

ریته یَـمّی ! .یـِـجْلی هَمّی . وینِـه عَمّی ؟


کاش پیش من می ماند و اندوه مرا برطرف می ساخت؛ عمویم کجاست؟

لیش تأخَّر عباس؟ 

چرا عباس دیر کرد؟

هاکِ خِذْ مِرسالْ مِنّــی . و للقُـمَر روح و تـعنه


ای پدر! این پیغام را از من بگیر و پیش ماه شب چهارده (قمر بنی هاشم) برو.

انشد علیه الشریعه . بَـلکی تِسمَــع خُبَــر عَنّـه .

از جوی علقمه درباره او بپرس تا شاید خبری از او بگیری.

ولو ان یا بویِه لِقیته ... عَن لِسانی اعتِـذِرْ مِــنّه


و اگر ای پدر او را یافتی، از زبان من از او عذرخواهی کن.

قِـْل لِه یا عباس ارجَــعْ . ما تِریدِ المایْ سِکْنه . 


به او بگو ای عباس! برگرد. سکینه دیگر از تو آب نمی خواهد.

تْرجَّیتْ . و ادعیت . یارَیتَک حَیّ تِلْــقاه ! 


آرزو کردم و دعا کردم  که او را زنده بیابی.

موجود . و رْدودْ . تِرجَع للخَیمه وْیـاهْ . 


زنده و سرحال  باشی و با او به خیمه گاه برگردی.

هوّه حِلْمی . هوّه  عَــزمی . وینه عَمّی ؟

او رویای من است؛ او امید من است؛ عمویم کجاست؟

لیش تأخّر عباس؟


چرا عباس دیر کرد؟

مْنِ البینْ یاحْسینْ مِن زُغْــری وْ شابِ الراسْ . 


وای از دست جدا( وای از دوری )؛ ای حسین! از غمت در کودکی موی سرم سفید شد.

تانیِتْ نادیِـتْ لیش تأخَّر عباس؟


انتظار کشیدم؛ فریاد برآوردم؛ چرا عباس دیر کرد؟

ریته یـَمّی . یـِجلی همّی . وینه عمّی  ؟


کاش پیش من می ماند و غم مرا برطرف می ساخت؛ عمویم کجاست؟

لیش تأخّر عباس؟ 

چرا عباس دیر کرد؟

 

نِـذِر راحْ اَنذِرْ یا بویة لَو یِــرِد عباس اِلَیَّ !

پدرجان می خواهم نذر کنم اگر که عباس پیشم  برگردد !

اَنذِر عْیونی و دِلیلی فوق رَمْــلِ الغاضریّــة .

چشمانم و نازنینم را بر فراز تپه غاضریه نذر می کنم .

و ثانی رَجوة لَــو شِفِتكُم للخِیَم جیتو سَـویة ،

و اگر دیدم که با همدیگر به خیمه ها برمی گردید ،

اَفّــرَحْ و اشهَقْ مَسَــرَّة و اصْعَـدْ لهامِ الثُـرَیّــة .

شاد می شوم و فریاد شادمانی بر می آورم و بر سر ستاره پروین می روم .

لَــو عادْ یِـنعادْ عُمری و كِل هَمّی یْروحْ

اگر برگردد همه عمرم بر می گردد و همه اندوهم  از بین می رود.

لو مات هیهات من بعده تعیش الروح

اگر بمیرد . هرگز مبادا که پس از او روانم زنده بماند .

یبقَى سَهمی قلبی مَرمی .

تیرم می ماند به  قلبم تیر زده می شود . 

وینه عمی ؟ لیش تأخر عباس ؟

عمویم کجاست ؟ برای چه عباس دیر کرد ؟



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان امام زمان عج و آدرس chapi2014.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 50
بازدید کل : 5326
تعداد مطالب : 9
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1